اکنون فروپاشی دیگری بزرگ به بخشی از تجربهی هر روزهی ما تبدیل شده است.
ژیژک در کتاب درنگیدن با امر منفی هرگونه تلاش برای گریز از پذیرش این فروپاشی را خوار میشمارد ــ خواه عقبنشینی بزدلانه به سنت و پناهجویی در اَشکال پیشادکارتیِ اتحاد با دیگری بزرگ، خواه توسل کلبیمنشانه به حقایق نسبی. از دید او، یگانه راه حقیقی در مواجهه با فروپاشی دیگری بزرگ، تکرار حرکت کانت و هگل، به گردن گرفتن نبود دیگری و «درنگیدن با امر منفی» است. از اینرو، او در کتاب حاضر، با بهکارگیری مثالهایی از فرهنگ عامه و فلسفهی محض ــ از فیلم نوآر و تاریخ اپرا و تاریخ فلسفه گرفته تا ظهور ملیگرایی و نزاعهای قومی و بنیادگراییهای دینی ــ نشان میدهد که کانت و هگل، بسی بیش از سوفیستهای پسامدرن، معاصران ما هستند.