ورشکستگی و مرگ پدر، بیماری مادر و از دست دادن شریک زندگی، کیانا را وارد سخت ترین برهه زندگی اش می کند.
برای کار به عنوان یک پرستار یک کودک خواب گرد وارد منزل محتشم می شود.
زنی میان سال روی ویلچر، کودکی مرموز و ساکت و مرد جوانی که در ساختمان جدا در همان خانه زندگی می کند.
و کیانا به طرز دیوانه واری به سمت او کشیده می شود.
و این تازه شروع ماجراست و فهمیدن اینکه کیانا کیست و آنجا چه کار می کند…