در یک فضای منطقی اینکه امور چگونهاند و چه باید کرد در حیطهی قضاوت فردی ما قرار دارد و نمیتوانیم از این مسئولیت شانه خالی کنیم. آیا هر فرد نباید مسئول آنچه برایش اتفاق میافتد باشد؟ چرا باید دیگران مأمور نفوذ و تأثیر در زندگی فرد باشند؟ دیدگاهی از توسعه، که خرد انسان و توانمندیهای او را دارای نقشی تعیینکننده میداند، بر نقشآفرینی و مسئولیت و داوری افراد استوار است. در این دیدگاه انسان فردی است نقشآفرین نه منفعل و نقشپذیر و خودِ او بر کرسی تصمیمسازی و داوری مینشیند. حال و آیندهای را که به هر دلیل برایش مطلوب و ارزشمند است تعیین، و برای رسیدن به آن تلاش میکند. در این منظر انسانها افرادی منفعل نیستند که، در خوشبینانهترین حالت، از دستاوردهای برنامههای توسعهای برخوردار شوند که دیوان سالاران، فنسالاران و مقامات سیاسیـ اقتصادی به روش بالا به پایین برای آنها تهیه کردهاند. در نگرش توسعهی مردمی، افراد آزاد و مسئولاند و با حضور فعال در تمامی مراحل فرایند توسعه سرنوشت خویش را چنان که میخواهند رقم میزنند.