آیا آنگونه که این روزها بسیار میشنویم، این ضعف یا فقدان تخیل است که افراد و جوامع را به پذیرش تاموتمام وضع موجود وامیدارد؟ راسل جاکوبی، نویسندۀ کتاب «تصویر ناتمام»، در این امر تردید دارد. بهزغم او، ناکامی پروژۀ اتوپیا عمدتاً حاصل برخوردهای اثباتی با آن است، درحالیکه باید گفت، اگر امیدی به امکان رخ نمودن وضع مطلوب باشد، این امید تنها در نفی امر موجود نهفته است. به گواه تاریخ، آن تخیلی که بکوشد آیندۀ مطلوب را بهطور کامل، با داشتن طرح و برنامه برای همۀ آنات خردوکلان زندگی، تجسم کند و بدان تحقق بخشد، چیزی بهجز فاجعه رقم نخواهد زد. و همین امر زمینه را برای منتقدان فراهم ساخته تا ناکجاآبادگرایی را مرادف تمامیتخواهی بدانند. در مقابل، جاکوبی، با اتکا به ایده یا اصل شمایلشکنی موجود در برخی سنتهای الهیاتی و فلسفی، ازنوعی ناکجاآبادگرایی منفی سخن میگوید. در ناکجاآبادگرایی مدنظر جاکوبی، آنچه بیش از همه بدان اهتمام میشود، گذار از سلطۀ تصویر مجسّم و بازگشت به قابلیتهای رهاییبخش زبان مجرّد است.
و این، البته به معنای وفاداری به اصل اصلاح نیز هست، چون اتوپیا، به معنای دقیق کلمه، یک «ناکجا»ست؛ و از همین رو، محصور کردن این ایدۀ صراحتاً منفی به جاها و مکانهای معیّن عملاً بهمعنای فروکاستن امکانهای بیشمار آن در قالب یک امر مثبت یا ایجایی است. کاری که جاکوبی در فصلهای مختلف کتاب خود انجام میدهد بسط نظری و تاریخی همین ایده است، تا آنجا که شاید بتوان کتاب حاضر را رسالهای نسبتاً بلند در اثبات درستی ترجمۀ «utopia» به «ناکجاآباد» دانست.