بابا و مامانم قبلاً مثل دوتا دوست بودند و ما خانواده خوشبختی بودیم اما نمیدانم چرا همه چیز تغییر کرد. مامان و بابا با هم دعوا می کردند و اعصاب همه توی خانه بهم ریخته بود تا اینکه تصمیم گرفتند جدا زندگی کنند. اولش خیلی ناراحت بودم اما بعداً دیدم که همه اینطوری خوشحالترند و جای نگرانی نیست...