ایرانشهر نوشته محمد حسن شهسواری است. در نظر بگیر قهرمانی بی بدیل را که قصه ندارد. خود را با همه ی جسم و جان به دیواره های قفس روزمرگی می گوید برای رها شدن و نشستن در قصه ای، قصه ای که بتواند با آن همه شجاعت ها و فداکاری ها و نیک سرشتی ها و ذوب شدن ها و بازرستن هایش را بروز دهد. انسان های بزرگ از سرزمین هایی می آیند که توان سرودن حماسه های سترگ داشته باشند چه سوخته ذهنی است و چه سوخته فردی است و چه سوخته خاکی است آن خاک و فرد و ذهنی که نتواند برای قهرمانش قصه ای بسازد.