نام ابوسعيد ابوالخير با تصوف و عرفان ايرانی چنان آميخته كه نام حافظ و خيام با شعر فارسی و نام فردوسی با نام ايران. اگر در جستجوی عناصر سازندهی هويت و معنويت ايران باشيم، در تركيب پيچيدهی انديشهها و چهرههايی كه سازندهی اين معنويتاند، در كنار خيام و فردوسی و نظامی و حلاج و بايزيد و رستم و سياوش و ابوريحان و بوعلی و سهروردی و هزاران عنصر هنری و فرهنگی ديگر ــ از گاتاها تا مسجد شيخ لطفالله ــ بوسعيد، چه در افسانه و چه در حقيقت تاريخیاش، يكی از مايههای اصلی اين مفهوم و معنويت است: يكی از بزرگترين آموزگاران نيكی و پاكی و آزادانديشی و بیتعصبی و انساندوستی و آزادگی و هشياری و سرمستی و طنز و طهارت روحی. و اسرارالتوحيد زندگینامهی اوست به قلم يكی از نوادگان او، محمدبن منور؛ نه تنها زندگینامهی او، بلكه يكی از عالیترين نمونههای خلاقيت هنری و ادبی در زبان فارسی و يكی از اسناد درجه اول تاريخ اجتماعی ايران و تاريخ تصوف و عرفان ايرانی.