Close
(0) سبد خرید شما
شما هیچ موردی در سبد خرید خود ندارید
دسته بندی ها
    Filters
    امکانات
    جستجو

    کتاب از این ولایت

    650٬000 ریال
    عید که شد، پیرهن قرمزی با گل‌های آبی برایش دوختند، دست و پایش را حنا بستند و با ویس مراد و خداداد پیش براخاص رفتند.
    شابک: 9789643622565
    ناشر: چشمه
    وضعیت موجودی: موجود
    تاریخ تحویل: 3 تا 5 روز

     مادر بزرگ در آغوشش کشید، و بوییدش چشم‌هایش کم سوتر شده بود. دست‌های زبر مادربزرگ را بوسید. به اسپندهای نخ شده، نگاه کرد. به گوشه‌ی اتاق نگاه کرد. مادر بزرگ چند تا نقل چرک‌آلود که از مدت‌ها قبل نگه داشته بود، توی دستش گذاشت. هَتاو یاد آن وقت‌ها افتاد که مادر بزرگ برایش از عروسی نقل می‌آورد. مادر بزرگ خودش نمی‌خورد. وقتی هم که می‌خورد، تا شب آب نمی‌خورد. می‌گفت : «وقتی آدم چیز خوب می‌خوره، نباید روش آب بخوره، تا مزه‌ش خیلی بمانه تو دهن .»

    مشخصات محصول
    تعداد صفحه96
    نوبت چاپ8
    نوع جلدشومیز
    قطعجیبی
    سال انتشار1400
    مشخصات محصول
    تعداد صفحه96
    نوبت چاپ8
    نوع جلدشومیز
    قطعجیبی
    سال انتشار1400