همه اش از همین جا شروع شد. این خانه روزگار کسانی پیش از من را هم خوش نکرده بود. نباید به این عمارت نقل مکان می کردم و نباید اصلا گذرم به لاندس کورن و فیلاخ و کرنتن می افتاد از همان اول. اما آمدم سراغ این خانه و واردش شدم و قبولش کردم و هم زمان از تمام چیزهایی که تا آن وقت موجودیتم را شکل می دادند، بریدم. لاندس کورن را قبول کردم و از ورا جدا شدم، از هر چیزی که می توانستم بگریزم گریختم و آمدم سروقت این جا که پناهگاهی بشود و در آن لانه گرفتم.