یک شب، پس از بارش اولین برف سال، پسری به نام یوناس از خواب بیدار می شود و درمی یابد که مادرش ناپدید شده است. تنها یک چیز از او باقی مانده است: شالی صورتی، که هدیه ی یوناس به او بوده و اکنون دور گردن یک آدم برفی در حیاط خانه شان انداخته شده است. بازرس هری هول، احساس می کند که ارتباطی میان زن گمشده و نامه ی مشکوکی که خودش دریافت کرده، وجود دارد. اما وقتی الگویی تکرارشونده دیده می شود، شرایط پیچیده تر می گردد: در طول ده سال گذشته، یازده زن ناپدید شده اند—همگی در روز بارش اولین برف سال. اما هری این بار با قاتلی مواجه شده که قوانین مختص به خود را خلق می کند.