اساساً در علم اقتصاد چنین فرض میشود که مردم عقاید خود را بر اساس ارزیابی عینی از واقعیتها شکل میدهند و فرایند مبادله یا تعامل اجتماعی بر ما تأثیر نمیگذارد. در علم اقتصاد، پول وسیلهای است در خدمت اهداف ما و هرگز مستقلاً بر ما تأثیری نمیگذارد. اما تجربۀ نویسنده در زمینۀ روانشناسی انسان با این فرض فرق بسیار دارد. پول و بانکداری و اسناد مالی چگونه ممکن است ثبات اجتماعی را به خطر بیندازد؟
پول بهرغم نقش محوریاش در زندگی و جوامع ما، بسیار اندک شناخته شده است. بسیاری از نگرشها و باورهای ما دربارۀ وام و پسانداز و بازارهای مالی وضعی چندان بهتر از پیشداوریها یا ارزشداوریهای آشفته که به دلایلی صدها سال دوام آوردهاند ندارد.