از آن جا که اواخر قرن نوزدهم عصری پرثمر و انقلابی بود، چالش های بزرگی برای مورخان ایجاد می کند. مسئله اصلیْ ادای حق مطلب در خصوص بسیاری از پیشرفت های پراهمیت است. منصفانه است که گفته شود دانشوری این نیم قرن، و در واقع کل قرن نوزدهم، تاکنون با این چالش ها رو به رو نبوده است. عمدتا به این دلیل که دانشوری مربوط به این نیم قرن میان دو روایتْ گرفتار بوده، و این دو روایتْ معیار سفت و سختی تحمیل می کرده که گویی متفکران قرن نوزدهم تنها از چشم انداز این روایت ها سزاوار بررسی بوده اند.