"وسترن لین" داستان گریز و رهایی است، گریز از غم و رهایی از فقدان مادر به شادی دستیابی به هدف و معنا.
گوپی دختر یازده ساله هندی به همراه دو خواهر بزرگتر و پدرش پس از مرگ مادر در حالی زندگی نه چندان آسان خود را میگذرانند، که پدر فرزندان خود را به سمت اسکواش سوق میدهد و مشوق و راهنمایی دلسوز برایشان است. و از این بین گوپی جدیتر این حرفه را دنبال میکتد و به موفقیت میرسد.
حرکت مداوم داستان از ذهن به جسم با درگیری تمام حواس پنجگانه ضرورت مفهوم هماهنگی را بیش از پیش آشکار میکند.
تمرکز بر بدن خود، بر تمام حواس، بر محیط بازی، بر حرکات رقیب، و بر هدف برای گوپی چالشهای بسیاری را به همراه دارد که با غلبه بر تک تک آنها علاوه بر پیروزی در مسایقه به شناخت او از خودش و دیگران منجر میشود. و به اصطلاح گوپی بزرگ میشود. چتنا مارو در این کتاب علاوه بر هدف، هماتنگی و تمرکز و معنا به غم هم میپردازد.
پدر غم از دست دادن همسر را همواره به دوش میکشد و یاد مادر بچهها همواره با اوست و این ملال در روح وجسمش نمود پیدا میکند و خواننده را مطمئن میکند از اینکه بعد از رفتن عزیزانمان دیگر آن آدم قبلی نخواهیم شد.