جوکیجان بعد از ماهها کار علمی و طاقتفرسای آقای علوم متولد میشود و با یک سکسکه حضورش را به دنیا اعلام میکند. همزمان با ظهور جوکیجان در شهر کویری و کوچک نارپ، زندگی هم آنجا عوض میشود. بهزودی ادیسون، پله و فیثاغورث شاگردان آقای علوم با جوکیجان رفاقتی به هم میزنند...
جنهایی که سونای بخار میگیرن، پسرِ هیولا، ایسچی، گرگینه، دراکولا، مرگ با داس بلندش توی اتوبوس، دوربینی که از هرکسی عکس بگیره اون ناپدید میشه، شبحهای بیخانمان... از این چیزها میترسی؟...