فرد پیر:[گفتار روی تصویر]گرد و غبار همه جا رو گرفته بود. همه جا. خارجی. مزرعه کوپر. صبح مردی پیر دستمالی به دهانش بسته و گرد و خاک را از دم در خانه به ایوان جارو می کند. او پدربزرگ است، دونالد. داخلی. خانه روستایی. آشپزخانه. صبح کوپر برای خودش قهوه می ریزد و هم زمان دونالد خوراک بلغور را روی میز می گذارد. تام، پسر پانزده ساله کوپر، دولپی در حال خوردن صبحانه است. مورف با موهای خیس و حوله ای روی شانه اش، با تکه های ماکتی ورمی رود. ماکت، چیزی است شبیه یک ماه نورد.