کتاب مزاحم
در دل جنگلی خاموش و بی انتها زنی تنها در کلبه ای متروک زندگی میکند تا از گذشته ای تاریک فرار کند سکوت پناه اوست و صدای باد در میان شاخه ها تنها هم صحبتش اما شبی که طوفانی سهمگین از راه میرسد چیزی در تاریکی تکان میخورد نوری در انبار روشن میشود.