هنگامی که لیدز برای اولین بار لایلا را میبیند، از عمق وجود میداند که مابقی عمرش را با او سپری میکند؛ تا اینکه حملهای غیر منتظره باعث میشود لایلا برای زندگیاش بجنگد. او پس از هفتهها بستری شدن در بیمارستان، از نظر جسمی بهبود مییابد، ولی زخمهای عاطفی و روانی، زنی که لیدز عاشق او شده بود را تغییر داده است...