شایعات در مورد کتاب وانیتاس، با چرخ دنده طلسم شده و زنجیر، نوئه را به پاریس کشانده است. اما چیزی که در شهر گلها انتظار او را میکشد، قدم زدنهای طولانی و عاشقانه در خیابانهای این شهر و یا گشت و گذار لابهلای قفسههای کتاب غبار گرفته نیست. در واقع، این خود شکار است که سمت نوئه میآید.....
کتاب در دستان مردیست که ادعا میکند دکتر خون آشامهاست، در درگیریای که صلحبین انسانها و خون آشامها را تهدید میکند، آیا نوئه با کمک همراهی که کمی نامتعادل عمل میکند و البته تلاش خودش، میتواند خون آشامها را نجات دهد یا نه؟