«جادوگر و مادربزرگش» اولين داستان اين كتاب است:
سه سرباز از دست دشمن میگريزند و به كمك اژدهای جادوگر، ميدان جنگ را ترك میكنند. آنها تا هفت سال در ثروت و راحتي به سر ميبرند. اما به جادوگر قول دادهاند كه پس از اين مدت در خدمت او باشند، مگر آنكه بتوانند به سه معما پاسخ دهند. «سزای بیوفايی»، «سكههايی از ستاره» و هفت داستان شيرين ديگر را نيز در اين كتاب میخوانيد.