امروزه تأکید و توجه به صلح مثبت که صلح و امنیت را نه در فقدان جنگ، بلکه در تأمین شرایط زندگی همراه با کرامت و ارزشهای والای انسانی برای تمامی آحاد مردم میجوید منجر به ظهور پارادایم کل گرای صلح در تحقیقات مربوطه شده که موضوعات صلح درون و محیط زیست را نیز در بر می گیرد.بخشی از دلایل چنین رویکردی را میتوان درکی دانست که ما امروزه بدان دست یافته ایم، از یک سو ابعاد جغرافیایی حیات بشری در زمینه زیست محیطی فرهنگی اقتصادی و سیاسی به شکل تنگاتنگی در هم تنیده و مرتبط است و از سوی دیگر در زندگی درون گروهی نیز ابعاد و شئون مختلف حیات فردی و اجتماعی نیز همین وضعیت را دارد و در تجربه میبینیم که چگونه عواملی که به ایجاد تنش ها و ناآرامی ها در یک گروه دامن میزند قادر است به یک جریان آشوب را در بخشهای دیگر اجتماعی شده و سرنوشت مشترکی را برای گروه های مختلف رقم بزند.به عبارت دیگر در پارادایم جدید صلح و امنیت با تأکید بر پیچیدگی پویایی و موازنه تأثیرات متقابل این ابعاد، مفهوم صلح و امنیت به مثابه یک وضعیت کلی محصول سینرژی این ابعاد تلقی می شود. فرهنگ صلح را باید اصل انسانیت و تمدن جهانی نوین بر اساس وحدت درونی و تنوع بیرونی ملت ها دانست.