نویسنده این داستان کوتاه به روایت ساده و واقعی ای از زندگی، کار و استثمار، آرزوهای کودکانه کاراکتر اصلی داستان یعنی “مصطفی” می پردازد. در این دنیای وارونه و نابرابر که هر مقوله و پدیده اجتماعی ای رنگ و بوی طبقاتی را به خود گرفته است، کودک بودن و دنیای کودکی هم حامل تضادها و نابرابری سطح زندگی و رفاه طبقات مختلف در جامعه است. در این داستان کوتاه، یاشار کمال با تلخی بی واسطه ای کاراکتر اصلی داستان و زوایای شخصیتی اش بعنوان یک کودک کار با دنیایی کودکانه و آرزوهایی کودکانه تر، را ترسیم میکند.