قهرمان "خسیس" مردی است هارپاگوننام و در تمام آثار مولییر قیافهای که به اندازۀ قیافۀ این مرد خسیس زنده و جاندار و هولانگیز باشد وجود ندارد و با آنکه در هر سطر و هر جملۀ این نمایشنامه کاملاً محسوس است که سر تا پای مولییر در مقابل خست و لئامت هارپاگون از یک حس تنفر و انزجار آمیخته با ترحم میلرزد...
در مرکز این نمایشنامه، شورش معدنچیان آستوریاس در سال ۱۹۳۴ قرار دارد؛ قیامی که به دنبال روی کار آمدن دولت محافظهکار اسپانیا، به شکلی خونین سرکوب شد. بیش از ۱۵۰۰ نفر جان باختند و حدود ۳۰٬۰۰۰ کارگر بازداشت شدند.
هرگز این تلاش فانی را برای فرزندان یا همسری انجام نمیدادم، همسری که دیگری میتواند جایگزینش شود یا فرزندی که میتوان یکی دیگرش را باردار شد اما چون پدر و مادرمان مردهاند نمیتوانستم به برادران تازهای امید داشته باشم....