بعث سوریه هم در مقام یک سازمان سیاسی و هم در جایگاه دولت حاکم بر سوریه ظرف هفت دهه گذشته میراث دار تاریخی پرتنش و مملو از مداخله های استعماری و امپریالیستی است. بعثیهای سوری همچون بسیاری از هم مسلکان هم دوره شان، ناسیونالیسم عربی را به پرچم پان عربیسم به مسیری متفاوت روی آوردند. عنوان سنگری برای پاسداشت استقلال در برابر امپریالیسم بر ساختند اما با وجود مشاهده تلاشی یک به یک برادران پان عرب، بقای خود را در پیچ و تاب های سخت تاریخی حفظ کردند گویی آنها برای نگاه داشتن پرچم پان عربیسم به مسیری متفاوت روی آوردند.
بر اساس نوشتار حاضر این تفاوت نه در پایبندی صادقانه تر بر انگاره های راست کیشانه گفتمان ناسیونالیسم عربی بلکه در سلوک متفاوت سوری ها یعنی گذار از این گفتمان به سود اخلاق بنیان بخش مبارزات ضد امپریالیستی حزب ریشه دارد. این سویه اخلاقی در پرتو محور مقاومت سامان یافت اما دولت سوریه و بشار اسد را به یکی از کانونهای هجمه امپریالیستی معاصر قرار داد. وقوع جنگ سوریه در دنباله رویدادهای موسوم به بهار عربی و پایایی دولت سوریه در برابر هجمه چند ملیتی وابستگان امپریالیسم در پرتو جایگاه آن در محور مقاومت قابل تحلیل است. این کتاب در صدد تبیین چرایی و چگونگی تبدیل شدن بعث سوریه به این پدیده است.