در جهانی که جادو حقیقت داشته باشد هر چیزی ممکن است. اما بعضی جادوها آن قدر تاریکند که شاید بهتر است فراموش شوند.
مثل مردم روستای میدیا که انگار در برابر ظلم های ملکه ستمگری که قدرت های جادویی دارد سکوت کرده اند و هرگونه مقاومتی را از یاد برده اند.
اما شیرین شجاع ترین و امیدوارترین دختر روستا نمی خواهد بپذیرد که با جادو نمی شود. جنگید و شکستش داد.