الیف شافاک در رمان ملت عشق، دو روایت موازی شگفت انگیز را پی گرفته است یکی معاصر و دیگری در قرن سیزدهم، در زمانی که مولانا با مرشد روحانی خود و درویشی خانه به دوش، شمس تبریزی مواجه می شود
بیوهمردان سیاه پس از مدتها دوری باز هم برای ضیافت ماهانه و سؤالپیچ کردن مهمانشان گرد هم آمدهاند. سؤالپیچ کردنی که همچنان از دل آن معماهای ریز و درشت بیرون میریزد...
ضیافتهای ماهانه در اتاق طبقهی بالای رستوران میلانو ادامه دارد، و همراهشان، معماها نیز؛ شش عضو خردمند باشگاه بیوهمردان سیاه با اشتهایی سیریناپذیر برای خوراک خوب و کشف توجیه وجودی مهمانانشان، هر ماه ذهنشان را با معمایی تازه به چالش میکشند.