عدهای سرباز مزدور عازم مأموریتی مخفیاند که جتشان در کوهستانی در مناطق مرکزی آسیا سقوط میکند. جان به در بردگان به هر ضرب و زوری خودشان را از میان باد و بوران به سازهای سنگی در آن حوالی میرسانند...
واسیا که تقدیرش نامعلوم است، از حقایقی غافلگیرکننده دربارهی خود پرده برمیدارد و در همان حین با تمام وجود میکوشد تا روسیه و موروزکو و دنیایی جادویی را نجات بدهد که برایش گرانبها است....
هیچچیزی نخواهد توانست جلوی میلی پرایس هفده ساله را برای رسیدن به آرزویش که بازی در تئاترهای موزیکال برادوی هست بگیرد. نه مخالفت پدر دوست داشتنی ولی به شدت درونگرایش که به تنهایی او را بزرگ کرده؛ و نه پسر همکلاسیِ رو مخی که رقیب و مزاحمش در مدرسه است و مدام جلوی پایش سنگ میاندازد و نه احساسات شدید خودش که بعضی وقتها دیوانهکننده میشوند…
هادی غلامدوست متولد 1339 لاهیجان و داستاننويس است. مجموعه داستان زخم، مجموعه داستان چتر قرمز، رمان سفر تنهايی و رمان غازهاي وحشي و دلواپسی از جمله آثار منتشر شده وی است.
فکر کن یک عمه داری، آن هم نه یک عمهی معمولی، یک عمه ی جادوگر هزارساله. حالا باید او را توی باغچهی خانهاش بکاری. دخترعمهات که از قضا عاشقش هم هستی کنار باغچه ایستاده و اشک می ریزد...