ماتیلد و پدرش خیلی باهم فرق دارند. سریع و آهسته، مرتب و شلخته، خیلی ساکت و زیادی شلوغ. پر سرو صدا. آنها وارد ماجراجویی هیجانانگیزی میشوند، اما پدر مدام شیطنت میکند و حواسش پرت میشود. ماتیلدا هم بداخلاق و بداخلاقتر میشود. به نظرت آنها بالاخره راه جزیرهی گنج را پیدا میکنند؟