فلسفه سیاست مطالعه مسائلی همچون سیاست، دموکراسی، حقوق بشر، آزادی، عدالت، مالکیت، حقوق، قانون و شیوهٔ اجرایی کردن آن توسط قوای حاکم از منظر فلسفی است، در این مطالعه به پرسشهایی نظیر این که این مسائل چه هستند؟ چرا به آنها نیاز داریم؟ چه چیزی به یک دولت مشروعیت میبخشد؟ چه حقوق و آزادیهایی باید پاس داشته شوند و چرا؟ عدالت چیست؟ چه شکلی باید برای حکومت اتخاذ شود و چرا؟ قانون چیست؟ و شهروندان چه وظایفی را در یک دولت مشروع برعهده دارند؟ (اگر به کل وظیفهای داشته باشند) و در چه زمانی به گونهای مشروع میتوانند دولت را به زیر بکشند؟ به معنایی عامتر فلسفهٔ سیاست اشاره به یک دیدگاه کلی یا یک اخلاقیات مشخص دارد. همچنین میتوان از آن با عنوان یک عقیده یا رفتار سیاسی نیز یاد کرد که البته در عمل سیاست لزوماً از فلسفهٔ خویش پیروی نمیکند. در تقسیمبندیهای آکادمیک، فلسفهٔ سیاسی بخشی از اندیشه سیاسی است.
لیبرالیسم کلاسیک (به انگلیسی: Classical liberalism)، یک سنت سیاسی و شاخهای از لیبرالسیم است که بازار آزاد و اقتصاد لسهفر را توصیه میکند، یعنی آزادی مدنی تحت حاکمیت قانون با تاکید ویژه بر استقلال فردی، دولت محدود، آزادی اقتصادی، آزادی سیاسی و آزادی بیان. بلوغ آن به ابتدای قرن ۱۸ میلادی بر اساس ایده هایی که از قرن ۱۳ میلادی به بعد در میان شبه جزیره ایبریا، انگلوساکسونها و اروپای مرکزی رواج داشت بر میگردد. همچنین این ایدئولوژی تاثیر بنیادی بر انقلاب آمریکا گذاشته است.
از افراد برجستهای که ایدههایشان به ژرفای لیبرالیسم کلاسیک کمک کرد میتوان جان لاک، ژان-باتیست سه، توماس مالتوس و دیوید ریکاردو را نام برد. در نتیجه تلاش این افراد، لیبرالسیم کلاسیک به اقتصاد کلاسیک ، به ویژه ایده های آدام اسمیت در کتاب اول ثروت ملل، قانون طبیعی، توسعه اجتماعی و فایدهگرایی نزدیک شد. در دوره معاصر نیز افرادی چون فردریش هایک، میلتون فریدمن، لودویگ فن میزس، تامس سول، جرج استیگلر و لری آرنهارت به عنوان اصلی ترین حامیان لیبرالیسم کلاسیک شناخته میشوند.
لیبرالیسم کلاسیک برخلاف برخی شاخههای لیبرالیسم مانند لیبرالیسم اجتماعی، نگاه منفی نسبت به سیاستهای اجتماعی، مالیات و دخالت دولت در زندگی اشخاص دارد و حامی مقرراتزدایی است. لیبرالیسم کلاسیک تا دوره رکود بزرگ و سربرآوردن لیبرالیسم اجتماعی با نام لیبرالیسم اقتصادی شناخته میشد و اصطلاح لیبرالیسم کلاسیک برای تمایز بین لیبرالیسم ابتدای قرن ۱۹ با لیبرالیسم اجتماعی استفاده شد. در عصر مدرن واژه لیبرالسیم در ایالات متحده به لیبرالیسم اجتماعی تعبیر میشود اما در اروپا و استرالیا به لیبرالیسم کلاسیک تعبیر میشود.
در ایالات متحده، لیبرالیسم کلاسیک ممکن است با "محافظهکاری مالی" و "آزادی اجتماعی" توصیف شود، اما لیبرالسیم کلاسیک به دلیل اصل بنیادی فردگرایی، تحمل پذیری محافظه کارانه در قبال حمایتگرایی و تمایل لیبرالسیم اجتماعی برای حقوق گروهی سازمانها را رد میکند. لیبرالیسم کلاسیک در ایالات متحده در پیوند با لیبرتاریانیسم راست در نظر گرفته میشود. در اروپا نیز لیبرالیسم چه به صورت اجتماعی (به ویژه رادیکال) یا محافظهکارانه، لیبرالسیم کلاسیک در نظر گرفته و با لیبرالسیم اقتصادی راست میانه شناخته میشود.