بکا سینگر روز بسیار بدی را پشت سر گذاشته بهترین دوستش هاربر او را رها کرده و بکا هیچ دوستی ندارد و تنها مانده است. در همین وقت جعبه ای با پست از راه میرسد فکر میکنید چه چیزی داخل جعبه باشد؟ یک دست بند با یادداشتی مرموز که از بکا میخواهد یک آرزو بکند یکا دست بند را به دست میبندد خب چرا که نه؟ و آرزو میکند یک عالمه دوست و رفیق داشته باشد.جادو عمل میکند حالا باید ببینیم آیا این دقیقاً همان چیزی بود که بکا میخواست؟ نکند این جادو طلسم باشد؟داستانی جدید از نویسنده ی مجموعه ی پرطرفدار «قصه ها عوض میشوند»