هارلی اسمیت نوزده ساله به کار و زندگی خودش مشغول است. پیتزا میخورد، سرکار میرود، از قدرتهای مخصوصش یواشکی استفاده میکند و فیلمهای تینیجری میبیند.
پیدایت میکنم داستان مردی به نام دیوید را روایت میکند که پس از گذشت سالها از یک جنایت مرموز، بهطور غیرمنتظرهای با سرنخهایی مواجه میشود که همهچیز را به هم میریزد.