نکند مامان یکی از همان دستهای پشت پرده باشد که توی همهی فیلمها و سریالها از آن حرف میزنند! نکند او همان کسی است که نقشههایش را نقش بر آب میکند!!!
داستان جادوگر بیجواز دربارۀ سرزمینی است که هر ربع قرن، یکبار ستارۀ دنبالهداری به نام «بورو» از کنار آن میگذرد و هر بار که این اتفاق میافتد برخی از نوزادان با نیرویی جادویی به دنیا میآیند.
اگر این انتقامگیری شما فرصتی برای تغییر جهان باشد چه؟ آیا از آن استفاده میکردید؟ وقتی کسی برای همیشه از این جهان حذف میشود چه اتفاقی میافتد؟ آیا دیگران او را فراموش خواهند کرد؟