توشیکازو کاواگوچی با روایتی گرم و زیبا به این موضوع میپردازد که رها نکردن گذشته چگونه آینده را متأثر میکند و از خواننده میپرسد: اگر هیچ چیز زمان حال را تغییر ندهد باز هم حاضری به گذشته سفر کنی؟
در "پیش از آنکه مهربانی از خاطرمان برود"، پنجمین اثر پر احساس و دلنشین نوشیکازو کاواگوچی، مهمانان جدید کافه میخواهند به گذشته باز گردند تا آرامش و تسکین یابند و بتوانند به استقبال آیندهای زیبا بروند.
در این کتاب از مجموعهی «ماهی چاق گندهی من که زامبی شد» ماجرای دو داستان را میخوانیم. در ماجرای اول بچهها در سفر به ساحل مارماهیها، آنجا را سوتوکور میبینند. معلوم میشود همهچیز زیر سر یک مارماهی خبیث وحشی است....
در ماجرای دیگری از این مجموعهی بامزه، دکتر مکدوم تصویری از یک فسیل میکشد که در زیر ساختمان مدرسه پیدا شده است؛ فسیلِ یک ماهی قدیمی که خیلی هم شبیه فرانکی است. او میگوید اگر یک ماهی با ژن نزدیک به او پیدا شود، میشود دوباره آن را ماهی را تولید کرد، اما بچهها به دکتر مکدوم شک دارند....