داستان این رمان دربارهی ورتر، دانشآموختهی حقوق، است که برای استراحت به شهری کوچک و ییلاقی میرود و در یک مهمانی با دختر زیبایی به نام لوته آشنا میشود...
ناستنکا آیا در دل تو، تلخی ملامت و افسون افسوس میدمم، و دلت را از ندامتهای پنهانی آزرده میخواهم، و آرزو میکنم که لحظات شادکامی را با اندوه برآشوبم، و ...