«شبح آلکساندر ولف» درباره مردی اهل روسیه است که حالا در پاریس زندگی می کند و به شکلی تصادفی، داستان کوتاهی می خواند که در آن ماجرای قتل سربازی روایت شده است.
داستان آرمانی است که حزب به آن خیانت میکند و نیز داستان ایستادن بر سر آن آرمان، در عین پشت کردن به حزبی که داعیهدار نمایندگی آن است و عملاً از آن روی برتافته است. کتاب «قطره اشکی در اقیانوس» همچنین روایتگر دوران وحشتناک سیطرۀ فاشیسم و مبارزه با آن است.
موزهٔ تسلیم بی قید و شرط نه روایتی منسجم و یکپارچه، که روایتی است چهلتکه از ژانرهای ادبی گوناگون در ساختاری پستمدرنیستی؛ زندگینامه است، خیالپردازی محض است، مستند است و توأمان سوررئالیستی.