لارس، خرس کوچولوی قطبی، وقتی در جستوجوی خوراکیهای خوشمزه است، ساشا، توله ببر سیبری را میبیند که برای دیدن اقیانوس به آنجا سفر کرده است. ولی ساشا گم شده، گرسنه و دلتنگ خانه است.لارس از اینکه او فقط به خاطر دیدن اقیانوس این راه طولانی را آمده تعجب میکند، زیرا خودش همیشه آن را میبیند.همیشه کسی هست که بخواهد به دیگران کمک کند، لارس هم به دوست جدیدش پیشنهاد کمک میدهد. اما چه کسی به ساشا کمک خواهد کرد تا دوباره به خانهاش برگردد؟