شواهد تاریخی و مشاهده های عینی نشان می دهند که در رفتار فرهنگی ایرانیان رویکردی جهان گرایانه هست که باعث شده آمادگی پذیرش و جذب فرهنگهای دیگر و رابطه ی متقابل اثرگذاری و تاثیرپذیری با دیگر قومیت ها را داشته باشند، اقوام و فرهنگهای دیگر را با خود بیگانه نشمارند و به جای دفع و رد آنها و سر در لاک خود فرو بردن، به همدلی و سازگاری با آنان گرایش داشته باشند. دوری گزینی از جهان بزرگ و ستیز با آن خصلت ذاتی و اساسی و همیشگی فرهنگ ایرانی نبوده است. در کتاب حاضر کوشش شده این ارزیابی با استناد به واقعیت های فراوان مشهود در تاریخ ایران مبسوط و مستدل شود و در این زمینه شواهد موجود در زبان ایرانیان، دینهای اقوام ایرانی در طول تاریخ، ساختار سیاسی جوامع ایرانی، ادبیات و به ویژه شعر فارسی، هنرهای ظریفه و معماری بررسی و تحلیل شده اند و رگه ی جهان گرا و جهان پذیر نیرومند این فرهنگ نشان داده شده است.