این داستانی با پایان خوش است. هرکسی که لذت مردم را در خیابانهای برلین، پراگ یا بوداپست در اواخر 1989 شاهد بوده، هرگز آن صحنه ها را از یاد نخواهد برد.
بوردیو در این اثر رویکرد جدیدی به نظریهپردازی و پژوهش دربارهٔ نابرابری جنسیتی دارد. او نابرابری جنسیتی را مصداق پارادوکس دوکسا میداند و برای توجیه کلیت ظاهری این تفاوتهای جنسیتی، دانشمندان علوم اجتماعی را به شناخت سازوکارهای تاریخی تاریخ زدایی و جاودانه سازی تفاوت جنسی فرا میخواند.