نوک مداد سیاه تک و تنها روی کاغذ افتاده بود و حسابی حوصله اش سر رفته بود.
پس شروع کرد به کشیدن دایره های بزرگ و کوچک دایره ها جان گرفتند و شروع کردند به بازی نوک مداد سیاه هی کوچک و کوچک تر شد. تا..... به نظرت آخر قصه چیزی از نوک مداد سیاه باقی می ماند؟
سرنوشت او چیست؟