راوی این داستان یک سگ بینام است که خاطرات گذشتهاش را روایت میکند تا بتواند با روشهایی علمی و منطقی جواب سوالات ابتدایی و سادۀ خودش را درمورد بودن در این دنیا بدهد...
نورا فرصتی بهدست میآورد تا زندگیهای مختلف دیگری را تجربه کند که نتیجهی تصمیمات متفاوت در زندگیاش بودند. او وارد مکانی به اسم کتابخانه نیمهشب میشود که جایی بین مرگ و زندگی است .