شرایط زندگی در شهر کوچکی که کش پرویت ساکن آن است، آسان نیست. او مادرش را بر اثر اعتیاد به مواد مخدر از دست داده و پدربزرگش نیز که به آمفیزم ریوی مبتلاست
اهمیت این کتاب در تصویرسازی ظریف آن از عشق بهعنوان پناهگاه و درعینحال عذابی گریزناپذیر نهفته است. اریش ماریا رِمارک در این رمان، تسلط خود را در بازنمایی و بازنوازی حقایقی جهانشمول - گذر زمان، جستوجوی معنا و تنش ذاتی میان امید و ناامیدی – به رخ میکشد. مسیر شخصیتها، درونیاتشان، رویارویی با ترسها و تنهاییها و البته تکنیک روایی نویسنده باعث میشود کتابخوانان ارتباطی عمیق با شخصیتها و داستان برقرار کنند. ارتباطی که پس از گذرِ دههها، هنوز زنده و مرتبط باقی مانده است.
توکار چوک در زمان ضیافت اشباح نه تنها دست به تسویه حسابی فمینیستی با افلاطون و مان میزند، بلکه میگوید آثار این دو نقاط عطف نمادینی است که با فاصله بیش از دوهزار سال از یکدیگر، پیروزی بیچند و چون مردانگی را در مدیریت فکری جهان نشان میدهد.