نویسندهی این کتاب، به خاطر تجربهی معلمیِ نوجوانانی از سه قارهی جهان، بهخوبی انواع چالشهای خاص نوجوانان را میشناسد. او جدا از اینکه از اهمیت جامعه، اطرافیان و یاری خواستن سخن میگوید، به مسئولیتپذیری و انتخاب مسیرِ شخصی هم اشاره میکند. از این نویسنده پیش از این رمان «معمای دریاچه» هم در نشر پرتقال منتشر شده است.
اسکلتهای خونآشام، اتوبوسهایی که فقط مردهها رو سوار میکنند، هیولاهایی که دیکته میگن. جنهایی که توی متکا زندگی میکنند، زنهای قوزی، گرگینهها... از این چیزها میترسی؟...
این کتاب، عنوان دیگری از مجموعهی جذابِ دوستی اردک و خرس است و این نکته را به مخاطبان خردسال خود آموزش میدهد که برای لذت بردن از یک رفاقت خوب، باید تفاوتهای فردی و شخصی دوستانشان را بشناسند و به آن احترام بگذارند.
در کتاب «افسانهی بابایاگا» میخوانیم که مارینکا دلش یک زندگی عادی میخواهد؛ او دوست دارد خانهای معمولی داشته باشد و سالها یکجای ثابت زندگی کند تا بتواند برای خودش دوستانی دستوپا کند. اما خانهی دخترک قصهی ما یک جفت پای مرغی دارد که دوسهباری در سال، بیآنکه از قبل بگوید، نیمههای شب روی پاهایش بلند میشود، راهش را میگیرد و میرود!...