دوس پاسوس در دوران مترقی خود، یعنی پیش از جنگ داخلی اسپانیا (زیرا پس از این جنگ مرتجع شد)، آزمایشگرترین نویسنده‌ی آمریکا بود.

هانس کریستین آندرسن در بستر مرگ است. مورفین مغز او را میان رویا و توهم به نوسان درآورده و یک عمر نادیده گرفته‌شدن از سوی هموطنانش، آن هم زمانی که خود به‌خوبی بر اهمیت آنچه می‌کرده آگاه بوده، چون خوره بر جانش افتاده و او را مطرود و منزوی ساخته است. آندرسنی که در سفرهای متعدد و فراوانش با بی‌پروایی و تیزبینی زیبایی‌های شهرهای مختلف جهان را در کنار پلیدی‌هایشان دیده و تا مغز استخوان رنج‌ها و لذت‌های زندگی در آن شهرها را چشیده اینک بر درگاه مرگ از آستانه‌ی زمان و واقعیت گذشته است و قصه‌هایی که ساخته با قصه‌ی زندگی خودش در هم پیچیده و یکی شده‌اند. استیگ دالاگر این‌همه را دستمایه‌ی رمان پیشِ رویمان ساخته و خوانندگان را به سفری در ذهن، بدن، روح و آثار یکی از بزرگ‌ترین چهره‌های ادبیات جهان می‌برد.

توانایی فهمیدن درد چیز خوبی است

مجموعه‌ ای از شش داستان کوتاه...

این کتاب از تغییرات کوچک و ظاهرا بی اهمیت در زندگی روزمره تا تحولات درک ناشدنی در تاریخ نوع بشر را شامل می شود...

هیچ کس نمی داند چه کسی فلسفه را آغاز کرد.