جک ریچر حین قدم زدن در شهر کوچکی در ویسکانسین، پشت ویترین مغازه امانتفروشی چشمش به یک انگشتر فارغالتحصیلی دانشکدهی افسری «وست پوینت» میافتد؛ از خودش میپرسد چه شرایطی باعث شده یک نفر چیزی را که طی چهار سال سخت به دست آورده اینگونه رها کند.
در دنیایی که ارواح نفرین شده از انسانهای از همهجا بیخبر تغذیه میکنند، اجزائی از بدن شیطان افسانهای و ترسناک، ریومن سوکونا گم شده و در محیط اطراف پخش شدهاند. اگر هر کدام از شیاطین موفق به خوردن تکههایی از بدن سوکونا شوند، به قدرتی دست خواهند یافت که با آن میتوانند دنیای ما را نابود کنند...