نویسنده این رمان خاطرات هراسناک دوران مدرسه شخصیت ها را با وقایع دوران بزرگسالی شان پیوند زده و حال و هوایی خلق کرده است که زمینه پررنگ هراس در هر لحظه اش دیده می شود
یکبار «عطار نیشابوری» ماجرای عشق رابعه و بکتاش را با افسانه درآمیخت و به نظم کشید و حالا امیر عباسیان آن را در قالب داستانی امروزی و روایتی دلنشین به نثر نوشت و بازآفرید.
شاهزاده داستان خنجر شگفتانگیزی دارد که دستهاش با شنهای زمان پر شده. این شنها میتوانند آدمی را در زمان به عقب ببرند. اکنون دستان به جنایتی هولناک متهم شده و مجبور است علیه سپاه پارس وارد جنگ شود.