«قصه های ادسا» کتابی نوشته ایزاک بابل نویسنده روسی است. این اثر در دسته مجموعه داستان های کوتاه قرار می گیرد و حوادث آن در دوره انقلاب روسیه رخ می دهند.
«مینیاتورها» مجموعه ای از چهارده داستان کوتاه است که بولگاکف آن ها را در سالهای پس از انقلاب روسیه نوشت. او در این کتاب تصویری دقیق از سالهایی ارائه میکند که روسیه درگیر جنگ داخلی بین سرخها و سفیدها بود.
قرار بود به شهر بروند، در آنجا تحصیلاتشان را تمام کنند، میتوانستند درآمد بیشتری داشته باشند و چه بسا کاروکاسبی خودشان را به پا میکردند. چندان نمیاندیشیدند چه میخواهند بخوانند یا چه کاسبیای قرار است ترتیب بدهند، و ایملدا فقط نگران این بود که نقشههایشان مثل باقی مردم دنیا عوامانه نباشد. او زنش را در آغوش میکشید و به او میگفت نقشههایشان مثل باقی مردم نخواهد بود چون آنها مسلما نقشههایشان را محقق خواهند کرد. زن به مردش لبخند میزد و به او میگفت که تنها چیزی که حقیقتا اهمیت دارد این است که کل زندگی کنار یکدیگر باشند، حتی اگر تمام زندگیشان در دهکده ودر بیپولی بگذرد. آن روزها مرد هوگو نامیده میشد و زن زیبا و جذاب بود.
رمان «خار و میخک» زندگی فردی به نام احمد را که در اردوگاه آوارگان به دنیا آمده روایت میکند. این کتاب 30 فصل دارد و احمد در هر فصل درگیر موضوعی در اردوگاه میشود و بخشی از زندگی آوارگان فلسطینی را توصیف میکند.