باکستر عاشق کتاب خواندن و مطالعه است. برای همین هرازگاهی به کتابفروشی دهکدهی کتاب میآید و از آنجا کتاب میخرد؛ آن هم نه یکی و دوتا، بلکه ده تا ده تا.
داستان با بابی جونز، پسر کشیش محلی، آغاز میشود که هنگام بازی گلف در ساحل ولز، جسد مردی را در پای صخرهای پیدا میکند. مرد در حال مرگ است و آخرین کلماتی که بر زبان میآورد این جمله مرموز است: چرا از ایوانز نخواستند...