خورشید تلخ داستانی است پراتفاق و بافتهشده از ظلم و دروغ؛ روایتی از زندگی سه نسل و رؤیاهای بربادرفتهی مهاجران. لیلی حسن داستان زنانی را میسازد که رؤیاهایشان در آن مجتمعهای مسکن ارزانقیمت پاریس بر باد میرود.
داستان پسر نوجوانی است به نام امید، که پس از مرگ آخرین تکیهگاهش در خانواده، ناچار میشود به شهری دیگر برود تا با خانوادهی جدید پدر خود، زندگی تازهای را آغاز کند.
بعد یک شب گلوله ای سمت راست جمجمه اش را می شکافد و او همه چیزش را از دست می دهد .چارلی که تلاش می کند از آسیب مغزی اش بهبود یابد کم کم متوجه می شود اتفاقات آن شب سرنوشت ساز در سمت آسیب دیده مغزش به دام افتاده اند.