هانس کریستین آندرسن در بستر مرگ است. مورفین مغز او را میان رویا و توهم به نوسان درآورده و یک عمر نادیده گرفته‌شدن از سوی هموطنانش، آن هم زمانی که خود به‌خوبی بر اهمیت آنچه می‌کرده آگاه بوده، چون خوره بر جانش افتاده و او را مطرود و منزوی ساخته است. آندرسنی که در سفرهای متعدد و فراوانش با بی‌پروایی و تیزبینی زیبایی‌های شهرهای مختلف جهان را در کنار پلیدی‌هایشان دیده و تا مغز استخوان رنج‌ها و لذت‌های زندگی در آن شهرها را چشیده اینک بر درگاه مرگ از آستانه‌ی زمان و واقعیت گذشته است و قصه‌هایی که ساخته با قصه‌ی زندگی خودش در هم پیچیده و یکی شده‌اند. استیگ دالاگر این‌همه را دستمایه‌ی رمان پیشِ رویمان ساخته و خوانندگان را به سفری در ذهن، بدن، روح و آثار یکی از بزرگ‌ترین چهره‌های ادبیات جهان می‌برد.

در شماره‌ چهارده مجله‌ هوپا، با آقای قوطی کنسرویان دم‌ دبیر پشمالوی مجله به چهار چنگول‌ آباد می‌رویم.

کار درست این است که اگر بچه‌گربه‌ی تنهایی را دیدیم، برش نداریم

قصه های شیرین بی بی و بابا برای همه بچه هاست، بی بی و بابا دوست دارند قصه هایشان را بچه ها بشنوند

کتاب «خرچنگ های پایین درّه» به بیان ارزش و اهمیت همکاری برای رسیدن به نتیجه بهتر اشاره دارد و به ضرورت همدلی در فضای روابط تولید شده است.

کتاب «یه کاری بکن» به بیان ارزش و اهمیت انضباط شخصی، ترک عادت‌های منفی و ارزشمند دانستن خود؛ همچنین تاثیر نظم و انضباط شخصی در زندگی و نتایج حاصل از توجه به این ارزشمندی تولید شده است.