خاطرات خون آشام درباره عشق، روابط خونی، رفاقت، آمال و آرزوها، قدرت، انتقام و فداکاری... داستان النا گیلبرت، دختر زیبا، اجتماعی و البته گرفتار تنهایی فزاینده میان خانواده و دایره دوستانش، داستان استفان سالواتوره، تازه وارد اسرارآمیز مدرسه با پیشینه ای پانصد ساله از شکار انسان.
در آن صبح عید کمتر خانه ای در شهر آنقدر آب گرم داشت که مردی بتواند صورتش را بتراشد یا زنی بتواند جام دستشویی را پر کند .اهالی لندن،تقریبا بدون استثنا،سال نو را در اتاق خوابهایی چنان سرد آغاز کردند که نفسهایشان چون دود سیگار در هوا شناور می شد....