فرانکلین همیشه به همراه خانواده اش در یک خانه ی شهری زندگی می کرده است. او دوستان زیادی دارد...

(داستانهای تخیلی مصور،داستان آشتی،گروه سنی:ب،ج(7تا11سال)،براساس شخصیت های خلق شده توسط پالت بورژوا،برندا کلارک،تصویرگر:سین جفری،مارک کورن،گلاسه)

قهرمان داستان یعنی فرانکلین و دوستانش به اردو رفته‌اند و قرار است چندتا چیز از طبیعت جمع کنند تا در نمایشگاه مدرسه به نمایش بگذارند..

(سرگرمی ها،مشاغل،گروه سنی:الف،ب،ج(3تا11سال)،تصویرگر:آ.جی استادیوس)

فرانکلین عاشق ورزش کردن است. او در زمستان هاکی بازی می‌‌‌‌‌‌‌‌کند. همین که برکه یخ می‌‌‌‌‌‌‌‌زند فرانکلین اوّلین نفری است که کفش‌‌‌‌‌‌‌‌های اسکیت بنددارش را می‌‌‌‌‌‌‌‌پوشد..

فرانکلین و دوستانش تصمیم گرفتند یک مسابقه ماشین بازی بزرگی ترتیب بدهند که همه بتوانند در آن شرکت کنند.

(رنگ آمیزی برای کودکان،سرگرمی ها،دقت در کودکان،گروه سنی:الف،ب،ج

(هوش آزمایی و سرگرمی های کودکان،کتابهای تصویری و داستان شخصیتهای کارتونی)

وقتی پیرزن در اجاق را باز کرد، کلوچه‌ی زنجبیلی بیرون پرید. بدو! بدو! هرچقدر تند بدوی نمی‌توانی من را بگیری! من یک کلوچه‌ی زنجبیلی هستم...